بسم رب الشهداء وصدیقین
“حضرت فاطمه معصومه س”
سلامی داریم به بلندای آسمان ولایت امیرالمؤمنین
سکوتی عجیب حکمفرماست، سکوتی که پهنای آسمان را به لرزه انداخته است. امروز آسمان ولایت مولا می گرید.امروز آسمان ولایت مولا به داغ وفات کریمه اهل بیت میگرید.امروز صاحب الزمان در شهر شاهزاده نور میگرید.امروز صاحب الزمان داغ عمه خویش دارد…

بدانید که مولا صاحبالزمان(عج) پیرامون مسائل وفات خانم فاطمه معصومه(س)بسیار غمگینند
چنان غم به دل دارند که آسمان جمکران نیز میگرید.
اگر چه نامی از جمکران در کنار مسجد کوفه برده نشده است اما ما شیعیان میدانیم که این مکان مقدس در جوار حرم مطهر خانم حضرت معصومه(س)عظمت کمی ندارد که همانا تجلی گاه همه انوار اله است
بر محمد و آل محمد درود و صلواتی میفرستیم و تسلیتی میگوییم به حکم شیعه بودنمان به صاحت مقدس آقا و سرورمان مهدی موعود (عج).باشد که ایشان از ما راضی باشند انشاءالله

بر در و دیوار قم نور فغان شیعه است بر حرم بازم همی نور مَهان شیعه است
شکر ایزد کان یکی آمد به شهری شیعه دار کاین ملائک اِذنِشان از ناله های شیعه است
وان کریمه گشته عالم را رسید بر شهر خون کاین عزیزان برگرفتند دور او را شیعه اند
آمده از دور تا دنیا چراغانی شود نور مهتاب امامت بوده با او، شیعه است
او همی فرزند مولایم امام کاظم است نور او نور رضاست آخر به صادق شیعه است
حمل کرده نورآن روضه رضوان تابه شهر نور او آمد به کوثر چون که او هم شیعه است
گر که در مهد مها مهدی نظر دارد به ما از سر لطف رضاست زیرا که او هم شیعه است
آمده آن سرور و همسر همی خواهر زِ راه پس بدارید حرمتش زیرا که اینان شیعه اند
مهدی موعود بنازد او همی بر عمه اش چون که او باشد کریمه بر فغان شیعه اش
“عطر یاس”
زهرا زهره است، نورش هویداست تمام را ز عالم د ر دو زهراست
یکی زهرایی نور زهیرش یکی رسوایی نور منیرش
او خلقی ست خالق محو نامش خدا حیران آن انوار ماهش
چو او را بر محمد داده الله علی را در کنارش داد مـأ وا
علی نامش کنار یار زیباست همان زهره زِ نامش در تمناست
علی دردانه اش زهرای اطهر همه عشق و نگاهش شد معطر
یکی بخشید الله در کنارش که باشد یار پاییز و بهارش
یکی دردانه تاریخ و نکو نام یکی حب علی، نور علی، رام
یکی از دودمان یاس پاکی یکی از سجده گاه دین و پاکی
یکی دُردرانه نام ، ساغر به مستی همان نور خدا تا عرش هستی
بداده وان خدا او را تجلی زِ انوار همه انوار هستی
خدا آگه که او نور بهشتی ست که عالم در وجودش در بهشتی ست
خدایا! نور او بر ما بتابان که او آگه شود از ما شتابان
دهد درمان دردی کز فراقش شدیم مست مها در هر نمازش
اگر الله نیازی ست بر دل ما زِ نور فاطمه ست از منزل ما
خدایا! آن مَهَش از عرش پیداست همه نور زَهیرش هم هویداست
خدایا ! آدمی بر بندگی نیست کُن آگه این بشر دیوانگی چیست!
شدیم مغرور نام آدمیت شدیم مسرور فرش و آدمیت
گزاف است کز دو عالم نور نتابد هم از عرش و هم از فرش نور نتابد
خدایا! مَه که او اولاد او هست خدایا! مهدی از نوران او هست
بیا آگه شدیم مهدی ز راه هست همه انوار زهرا بر مهان هست
خدایا! نور زهرا پرچمی داشت همان پرچم علمدارِ یَلی داشت
خدایا! گر که بازویش بریدند دهانش آن بپا داشت، شوکتی داشت
گرم امروز عشقی مانده از او به حرمت، آن دلش آگه کن از او
خدایا! نور زهرا بر سَرا هست سَرایش نور زهرا بر ملا هست
خدایا! گر بیاید مهدی ما بیارد نور زهرا بر دل ما
کز او حرمان نبیند هیچ آگه که او مستی دهد بر مبتلا گه
شَبش نوری بتابد همچو امروز بیارد از شبی نوری دل افروز
خدایا! نور زهرا، نور الله همان نور خدایی تا تولی
شب مستی شمارد آگَهان را که آگه ما نبودیم شوکران را
خدایا! شوکران نوشیم نه از غم خدایا! ما شهان دیدیم نه با غم
خدایا! مست باشیم، مست الله هم او را هست باشیم با تولی
همان آگه شدن از پرده سِر همان مسروری از او پی مِهر
خدایا! بی گمان نورت هویداست تمام هستی ما از تو پیداست
گرت عالم به ما بخشیده ای جان بده آن نور مهدی در دل و جان
خدایا ! ما شدیم مسرور این عشق شدیم دیوانه و مغرور این عشق
بتاب از عرش ، بر ما بی مهابا بزار از عرشِ بالا بر سر ما
شهان دارند زِ تو نور بهشتی من آخر در گناهم چون سرشتی
سرایی ست این سرا یارب نگه دار همه خوبان به انوارت نگه دار
خدایا! ما گنه در باغ ندیدیم همه هرچه که هست از داغ ندیدی
خدایا! این سرا باشد گذرگاه! که در باغ ِ بهشتت نور دیدیم
گرم حُب علی در دل بباشد گر این دل نور مهدی چاره باشد
اگر از دل برآید نور زهرا خدا روشن کند تاریکی ما
اگر از نور زهرا زنده باشیم اگر با نام الله یار باشیم
اگر دستان آن ماه ، یاورِ ماست کجا دیگر غمی هم بر دل ماست؟!
الهی ! روضه رضوان نخواهیم همان نور ِ خودت بر ما بتا بان
«یا علی مدد یا هو»